ریحانه

  • خانه 
  • رهبر من ... 

جمهوری اسلامی یا انقلاب اسلامی؟

16 بهمن 1396 توسط زينب حيدري

🔺اگر زمانی بازرگان می‌گفت: «ما اسلام را برای ایران می‌خواهیم؛ و امام ایران را برای اسلام» همین دعوا در امروز جمهوری اسلامی می‌شود: «تفکیک بین انقلاب اسلامی یا جمهوری اسلامی.»

🔺لیبرال‌های درون نظام، انقلاب را در سال ۵۷ تمام شده می‌دانند!
#امان_از_لیبرالها

🔹مجله راهبرد وابسته به مجمع تشخیص مصلحت نظام، سال ۸۵ یادداشتی توسط حسن روحانی- رئیس جمهور فعلی منتشر کرد مبنی بر این‌که «می‌خواهیم انقلاب اسلامی باشیم، یا جمهوری اسلامی؟ انقلاب کردیم که به جمهوری اسلامی برسیم؛ پس نباید به عقب بازگردیم.»
📸 l1l.ir/47my

🔴 معنای ساده این مطلب این است که عصر انقلاب اسلامی به پایان رسیده و دیگر نیاز به وجود رهبر انقلاب و نهادهای انقلابی نیست!!

🔹لینک دریافت مقاله:
👉 l1l.ir/47mv

 نظر دهید »

#سنجه_های_تمدن_سازی

16 بهمن 1396 توسط زينب حيدري

 نظر دهید »

#سنجه_های_تمدن_اسلامی

16 بهمن 1396 توسط زينب حيدري

 نظر دهید »

کار سیاسی

16 بهمن 1396 توسط زينب حيدري

 نظر دهید »

خاطرات احمد احمد

16 بهمن 1396 توسط زينب حيدري

🔹متن و حاشیه دیدار دکتر جلیلی با «احمد احمد»
در برابر امثال شما احساس کوچکی می کنم

آنها که بیشتر با تاریخ انقلاب آشنا هستند نامش را زیاد شنیده اند اما همچون نامش، شخصیت اش هم «خاص» است؛ از «احمد احمد» سخن می گوییم، کسی که خیلی ها با دیدن کتاب خاطراتش تصور می کنند یک مبارز «عرب» است اما در همین حوالی تهران به دنیا آمده. 78 سال قبل در بهار 1318 در روستای ایرین اسلامشهر.

زندگی اش فراز و فرودهای زیادی داشته است، کتاب خاطراتش که بازتابی از همین زندگی پر فراز و نشیب است هر خواننده ای را میخکوب می کند و مخاطب را تا «عمق تاریخ» می برد، از مبارزات با شاه تا شدیدترین شکنجه های ساواک و درگیری با منافقین.

یک شب زمستانی است که دکتر سعید جلیلی نماینده رهبر معظم انقلاب در شورای عالی امنیت ملی وارد منزل احمد احمد می شود و پس از سلام و علیک با فرزندان و همسرش، وارد یک اتاق کوچک می شود. احمد روی تخت نشسته و نمی تواند راه برود، به خاطر همان تیری است که در درگیری خیابانی 40 سال قبل با منافقین، به پایش اصابت کرده. پسرانش زیر بغلش را می گیرند و با کمک ویلچر به قسمت پذیرایی منزل می رویم و تازه صحبت ها شروع می شود…

با ذوق و شوق خاطره دیدار پارسالش با آقا را تعریف می کند. می گوید پارسال همین روزها بود که از بیت رهبری تماس گرفتند و بعد هم خودشان آمدند دنبالم و رفتیم پیش آقا. بعد از نماز مغرب و عشا تقریبا 20 نفری می شدیم که جلسه مان با آقا شروع شد، جلسه جمعی از مبارزان قبل از انقلاب و نخبگان با آقا.

ادامه می دهد که همان ابتدا آقا گفت نکند منتظرید برایتان سخنرانی کنم؟! می خواهم امشب با هم باشیم. بعد هم خیلی خودمانی با تک تک مان احوال پرسی کرد و خاطرات آن روزها را مرور کردیم.

حلاوت دیدارش با آقا در خاطرش مانده و در طول صحبتهایش چندبار به آن دیدار اشاره می کند، حتی جایی می گوید ای کاش دوباره امسال هم آن جلسه تکرار شود و در نهایت به دکتر جلیلی می گوید اگرمی توانید فیلم آن جلسه را به دستم برسانید تا به عنوان یک خاطره شیرین آن را مرور کنم…

دختر احمد احمد نیز می گوید ما زمان امام بزرگترین آرزویمان این بود که از نزدیک ایشان را ببینیم و حالا بزرگترین آرزویمان این است که آقا را زیارت کنیم.

احمد صحبت هایش را با ذکر خاطراتش ادامه می دهد. از شکنجه های وحشیانه ساواک می گوید؛ همان خاطراتی که مفصل ترش را در کتاب خاطراتش توضیح داده و هر مخاطبی را میخ کوب می کند.

چند دقیقه ای گذشته که دکتر خطاب به او می گوید که از چند سال قبل وقتی کتاب خاطرات شما را خواندم ارادتم به شما بیشتر شد چون مصداق آیه «إِنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا» هستید. خیلی وقت بود مشتاق دیدار از نزدیک با شما بودم تا اینکه امشب این توفیق نصیبم شد. شماها یاران صادق حضرت امام (ره) بودید که علیرغم همه سختی ها و شکنجه ها به یاری ایشان برخاستید.

دکتر در بخش دیگری از صحبتهایش تاکید می کند ارزش کار شما دو چندان است چون هم مقابل «استبداد» مجاهدت کردید و هم در برابر «نفاق». از هر دو جبهه ضربه خوردید و همزمان با شاه و منافقین درگیر شدید.

احمد نیز خطاب به دکتر جلیلی می گوید: ما حتی یک لحظه فکر نمی کردیم انقلاب پیروز شود و صرفا به دنبال انجام وظیفه خودمان بودیم.

همینجا دکتر خاطره ای تعریف می کند و می گوید: همین است که اخلاص شما را ثابت می کند چون حتی فکر نمی کردید انقلاب پیروز شود ولی بازهم مقاومت کردید. یک بار از حاج حسین شریعتمداری که در زمان شاه به حبس ابد محکوم شده بود پرسیدم آن زمان تصور می کردید انقلاب پیروز شود؟ ایشان گفت چنین تصوری نداشتیم و منتظر بودیم تا آخر عمرمان در زندان سپری شود! اما آنچه وظیفه مان بود را انجام دادیم تا اینکه انقلاب هم پیروز شد.

دکتر جلیلی ادامه می دهدِ: نسل ما خیلی در حق شما کوتاهی کرده، یک بعدش کوتاهی در معرفی شما به سایرین است. صادقانه می گویم که امثال شما باید در مجاهدت و اخلاص و مقاومت و زهد و …الگوی نسل امروز باشید. کارنامه بعد از انقلاب شما هم مثل کارنامه قبل انقلابتان درخشان است چون با این همه مجاهدت هیچ انتظاری از انقلاب و نظام نداشته اید و امثال ما در برابر شما احساس کوچکی می کنیم.

در پایان دکتر خطاب به احمد می گوید حاج آقا! ما را نصیحت کنید تا مثل شما عاقبت بخیر شویم.

احمد بدون درنگ می گوید: ای کاش مسئولین یک مقدار از این تشریفات خارج شوند. مثل مردم باشند. کشور ما از خیلی کشورهای دیگر امن تر است اما چرا بین برخی مسئولین با مردم اینقدر فاصله است؟ تنها خواسته ام از خدا نیز این است که عاقبت بخیر شویم و در راه خدا بمانیم. خدا خیلی ما را دوست داشته که در یک کشور مسلمان آن هم در کشور شیعه و امام رضا به دنیا آمده ایم…

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 48
  • 49
  • 50
  • ...
  • 51
  • ...
  • 52
  • 53
  • 54
  • ...
  • 55
  • ...
  • 56
  • 57
  • 58
  • ...
  • 129
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

ریحانه

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس